حال من خوب است اما تو باور نکن

حال من خوب است 

هرچند

کار دلم از کار گذشته است 

خیالت راحت 

فقط نمیدانم 

 با نسیم چه کنم! 

که مدام عطر تو را می آورد

و نمی گذارد

جز به دستهایت

حتی به دیوارتکیه کنم 

مرا ببخش

این روزها حواسم نیست

من از خود می نویسم

اما نام تو می روید 

ماه من! 

دیشب چراغ ماه آسمان را 

خاموش کردم

عازم سفر هستم

می خواهم جایی بروم

که قصه هایش

همیشه یکی بود و یکی نبود نباشد 

جایی که آدم هایش زیر باران 

فقط خیس نشوند

جایی که نگویند

برای نباید ها

 باید از تو گذشت

از وقتی به سرزمین یاد تو تبعید شدم

شعرهایم بی قافیه شده اند

و ردیف ردیف 

یاد تو ردیف شده است

کم توقع شده ام

حال من خوب است

اما تو باور نکن ....

                             اعظم قنواتی